به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری تاس روسیه در مطلبی به قلم "ایوان لبیدوف" مینویسد: دوره ریاست جمهوری "باراک اوباما" – چهل و چهارمین رئیس جمهوری دموکرات آمریکا، به پایان رسیده و وی مسئولیت خویش را به "دونالد ترامپ جمهوری خواه تحویل داده و کاخ سفید را بعد از دو دوره هشت ساله ریاست جمهوری ترک کرده است.
دوره حضور اوباما در کاخ سفید با برخی موفقیتها و شکستهای جدی همراه بود که البته وی به خاطر آنها در یادها باقی نخواهد ماند. اوباما در تاریخ بعنوان نخستین رئیس جمهوری سیاهپوست آمریکا ثبت خواهد شد.
ارزیابیهای شتابزده از توانایی اوباما
در سال 2008 سناتور 47 ساله از ایالت ایلینیوس در زمره کسانی قرار داشت که در آمریکا به یک بهمن برفی تشبیه شده بود. افرادی که به اوباما رای داده بودند، واقعا به وعده تغییر خط مشی آمریکا اعتقاد داشته و او را یک رهبر توانای داخلی قلمداد می کردند. پیروزی وی بطور چشمگیری باعث سقوط محبوبیت "جورج بوش پسر" شد که ماجراجویی نظامی آمریکا در عراق را آغاز کرده و همچنین بحران مالی را باعث شده بود که به اقتصاد ملی آمریکا آسیب جدی زده بود.
علاوه بر این، مردم آمریکا برای نخستین بار با انتخاب یک سیاستمدار سیاهپوست بعنوان رئیس جمهوری توانستند به برتری نژادی در این کشور فایق آمده و گام بزرگی به سمت تبدیل شدن به یک ملت دارای استانداردهای بالای نژادی-اخلاقی بردارند.
اصلاحات مربوط به قانون اساسی آمریکا که لغو کننده تبعیض نژادی بود و بعد از جنگ داخلی نیمه دوم دهه 19 به تصویب رسید، تقریبا بمدت صد سال تنها به روی کاغذ باقی مانده بود. روزنامه معتبر آمریکایی «نیویورک تایمز» نوشت که انتخاب اوباما «آخرین مانع نژادی را از پیش روی برداشته و ملت آمریکا را به برابری رساند. آمریکا بهتر از قبل شد.»
نتیجه انتخابات سال 20166 که تحت تاثیر شکست سیاستهای اوباما رخ داد، بسیاری از این ارزیابیها را با تردید موجه کرد. مجله «تایم» ترامپ را مرد سال و رئیس جمهوری که ایالات آمریکا را به یکدیگر پیوند زده، نامید.
جنگ عراق و افغانستان، ارثیه اوباما
میراث سیاسی به ارث برده اوباما چندان با ارزش نبود. "ریچارد هالبورگ" دیپلمات معروف آمریکایی با اشاره به اقدامات نظامی آمریکا در عراق و افغانستان یادآور شد: «حتی یک رئیس جمهور هم نبود که در زمانی به این سمت دست یابد که کشور بطور همزمان درگیر دو جنگ باشد.»
اوباما توانست نیروی زمینی آمریکا را از عراق خارج کند که از سال 2003 باعث مرگ بیش از 4500 نظامی آمریکایی شده بود، البته لازم بود تا چند هزار سرباز و افسر آمریکایی در افغانستان باقی بمانند، برای اینکه ارتش ملی این کشور هنوز آمادگی آن را نداشت تا به تنهایی از پس مبارزین جنبش طالبان و القاعده برآید. ضمن اینکه نیروی هوایی آمریکا در عراق و سوریه نیزعملیاتی علیه تروریستهای داعش که دولت اوباما در ابتدا آنها را دستکم گرفته بود، انجام می داد.
البته حقیقت آن است که اوباما دو جنگی که خود به ارث برده بود را برای رئیس جمهوری جانشین خود به ارث گذاشت.
"مایکل اوهنلون" کارشناس برجسته موسسه بروکینگس واشنگتن معتقد است: «نابودی اسامه بن لادن توسط نیروهای ویژه آمریکایی ضربه محکمی به القاعده وارد کرد، ولی نتوانست افراطگرایی در افغانستان را شکست دهد و تصمیم توقف اقدامات نظامی در این کشور از سوی آمریکا و ناتو تنها یک شعار بود و ما همچنان درگیر اقدامات نظامی در افغانستان هستیم.»
اوباما نتوانست منجی آمریکا شود
در جبهه داخلی اوباما از همان روزهای نخست ریاست جمهوری خود نقش یک مدیر ضدبحران را ایفاء کرد. خود وی معتقد است که اقتصاد آمریکا در آستانه «سقوط آزاد» بود: تولیدات صنعتی بطور پیوسته در حال کاهش بود، نرخ بیکاری از 6 درصد بیشتر شده بود و سطح زندگی مردم به پایین ترین سطح بعد از زمان رکود بزرگ رسیده بود. علاوه بر این قیمت بنزین به بالاترین میزان رسیده و بازار سهام بسیار بی ثبات بود.
اگر اوباما می توانست اقتصاد ملی را از سقوط آزاد نجات دهد، به زمره روسای جمهوری بزرگ آمریکا می پیوست. ولی به دلایل زیادی این مسئله به واقعیت نپیوست. رابطه جامعه آمریکا با وی نیز با توجه به برخی تصمیمات سئوال برانگیز وی، از جمله اصلاح سیستم بیمه که به «Obamacare» معروف شده و محبوبیتی نداشت، دچار مشکلاتی شد.
دوران ریاست جمهوری اوباما با انتخابات ماه نوامبر سال 2016 که در آن "هیلاری کلینتون" جانشین وی در پست ریاست جمهوری از طرف حزب دموکرات شکست خورد، به جهنم تبدیل شد. رای دهندگان آمریکایی به او (کلینتون) اعتماد نکرده و به ترامپ جمهوری خواه رای دادند که وعده بازگرداندن موقعیتهای کاری به کشور و تبدیل دوباره آمریکا به کشوری بزرگ را داده است. رای طبقه کارگر آمریکا نصیب میلیارد نیویورکی شد.
اوباما در مصاحبه اخیر خود با مجله «رولینگ استون» اعتراف کرد که واقعا از نتیجه انتخابات مایوس شده، ولی در مجموع دلسرد نشده، چرا که به کارهای خود طی هشت سال ریاست جمهوری افتخار می کند. او یکی از موفقیتهای خود را عدم وجود جنجال سیاسی بزرگی در دولتش نامید.
فهرست شکستهای اوباما بیشتر از موفقیتها
زمانی که اوباما قدرت را در دست گرفت، انتظار می رفت که دولت وی به ایده آل ترین دولت آمریکا در قرن حاضر تبدیل شود. در مقایسه با جورج بوش پسر که نومحافظه کاران معتقد کوک ویلون او را کوک می کردند، اعضای تیم اوباما در ابتدا مملو از سیاستمداران واقع گرا و ایده الیست بود. البته او با وجود نقاط منفی و مثبت، همواره جزو رهبران ایده ال گرا باقی می ماند. این مسئله در برخورد جدید آمریکا با کشورهای عربی، بازگشت به سمت آسیا و نظریه « ازسرگیری مجدد روابط با روسیه» که البته دوام نیافت، مشخص است.
در مورد اوباما همچنین گفته می شود: «مشکل وی سیاه بودنش نبود، بلکه سبز بودنش است». دوره نخست ریاست جمهوری به اوباما اجازه نداد تا تجربه سیاسی کافی، بخصوص در عرصه بین المللی بدست آورد. البته وعده وی برای ایجاد جهانی بدون سلاح هسته ای، صادقانه و هدفی با اصالت شناخته شده و برای او در سال 2009 جایزه نوبل را به ارمغان آورد.
به گفته خود وی، وی این هدف خود را در سال 20100 در توافق با روسیه برای کاهش تسلیحات هسته ای دو کشور تا 80 درصد که بیشترین میزان آن در دوران جنگ سرد بود، به پایان رساند.
توافقات مسکو و واشنگتن در این زمینه با وجود اختلاف نظرات شدید در زمینه های دیگر بطور دقیق به اجرا گذاشته شد و به یکی از دستاوردهای مهم دولت آمریکا در عرصه سیاست خارجی تبدیل شد.
از جمله دیگر موفقیتهای سیاست خارجی اوباما می توان به دستیابی به توافق بین المللی پیرامون برنامه هسته ای ایران و برقراری روابط مجدد با کوبا نیز اشاره کرد.
با این وجود فهرست شکستهای آشکار دولت اوباما به مراتب قابل توجه تر است: شکست تلاشها برای حل و فصل مناقشه فلسطین و اسرائیل (رژیم صهیونیستی)، اوضاع در لیبی ( که اوباما خود از آن بعنوان اشتباه آشکار یاد کرده)، ادامه وخامت اوضاع در عراق که باعث تقویت داعش در این کشور شد و در آخر هم همین شرایط راه را به جهنم سوریه باز کرد که نمی توان در اینجا به آن اشاره نکرد.
روابط مسکو-واشنگتن: از تجدید روابط تا اعمال تحریمها
واقع گرا بودن دولت اوباما برای اصلاح روابط با مسکو کافی نبود. واشنگتن بهرحال نتوانست این قدرت را در خود بیابد تا خط مشی آمریکا با مسئله سپر موشکی اروپایی و گسترش ناتو که بشدت مورد نگرانی مقامات مسکو بود را تغییر دهد. ضمن اینکه مسائل جدیدی، از اوضاع سوریه و وضعیت به بن بست رسیده در گرجستان و اوکراین گرفته تا مسائل مربوط به حقوق بشر هم به اختلافات دو کشور افزوده شدند.
جدی ترین رویارویی دو کشور در رابطه با تحولات داخلی در روسیه بود. تفاسیر صورت گرفته از سوی مقامات رسمی آمریکایی در رابطه با انتخابات دومای دولتی، اقدامات دولت روسیه در رابطه با مخالفان و تصویب برخی قوانین در روسیه، از دید مقامات مسکو دخالت آشکار در امور داخلی این کشور ارزیابی شد. و اظهارات آشکار هیلاری کلینتون در مورد روند همگرایی در کشورهای عضو جامعه مشترک المنافع، تنها تردیدهای مسکو در مورد اهداف واقعی آمریکا در رابطه با روسیه را تقویت کرد.
همچنین واشنگتن به دلیل «قضیه ادوارد اسنودن»، خودداری از ادامه برنامه مشترک عدم گسترش هستهای و حمایت از دولت بشار اسد در سوریه، از دست مسکو بشدت آزرده شد. در نهایت روابط دوجانبه در نتیجه حوادث اوکراین و پیوستن شبه جزیره کریمه به فدراسیون روسیه، بطور کامل تیره شد.
تحریمهای اعمال شده توسط ایالات متحده علیه برخی مقامات، شرکتها و سازمانهای روسی، از طرف مسکو بعنوان اقدامات غیردوستانه تلقی شدند.
روابط بین دو کشور که در آغاز دوره ریاست جمهوری اوباما با «ازسرگیری مجدد روابط» آغاز شد، اکنون در بدترین وضعیت آن طی 25 سال گذشته قرار دارد و کارشناسان سیاسی هر دو کشور آشکارا از امکان بازگشت به دوران جنگ سرد صبحت می کنند.
دورنمای آتی روابط روسیه و آمریکا
"استیون هدلی" مشاور رئیس جمهور بوش پسر در زمینه امنیت ملی معتقد است که ادامه مشارکت بین دو کشور خارجی تنها در صورتی امکان پذیر است که آنها ارزشهای دموکراتیک مشترکی داشته باشند. در حالیکه روسیه و آمریکا دارای دیدگاههای متفاوتی در خصوص مسائل دموکراسی و حقوق بشر بوده و آنچه مسلم است هیچیک هم قصد تغییر مواضع خود را ندارند.
در عین حال همه کارشناسان اتفاق نظر دارند که هیچکس به جنگ سرد جدیدی نیاز ندارد و رئیس جمهور منتخب- ترامپ، هم این امکان را بوجود آورده تا روابط آمریکا و روسیه بهبود پیدا کند. بسیاری از کارشناسان هم معتقدند که دولت باراک اوباما نتوانسته در جهت گیری روسیه به اهداف مورد نظر خود دست یابد.
"متیو روژانسکی" کارشناس برجسته موسسه کنانوفسکی در واشنگتن می گوید: «خط مشی دولت اوباما در رابطه با روسیه با شکست مواجه شده است. به نظر می رسد که مسکو در انزوا قرار گرفته و با تحریمهای شدید دست و پنجه نرم می کند، ولی واقعیت این است که اصلا احساس نمی شود که تغییری در خط مشی روسیه در قبال اوکراین و سوریه صورت گرفته باشد.»
برای ازسرگیری مذاکرات با مسکو، ترامپ باید از برخی تصمیمات سیاسی دولت اوباما که مانعی بر سر راه همکاریها با روسیه درتمامی عرصه ها بود، صرف نظر کند. البته بر اساس اظهارات انتخاباتی ترامپ، دولت جدید آمریکا ممکن است در مورد توافق هسته ای با ایران، خط مشی برقراری روابط با کوبا و توافقنامه پاریس در مورد آب و هوا تجدیدنظر کند که دقیقا دستاوردهای دولت اوباما در عرصه سیاست خارجی محسوب می شوند.
اگر روند تحولات به این سمت حرکت کند، باید گفت که حضور هشت ساله باراک اوباما در کاخ سفید، در حقیقت دوران ریاست جمهوری فرصتهای از دست رفته بوده است. حتی میراث اوباما در مورد از بین رفتن موانع نژادی نیز جنبه نمایشی داشته و در عمل به اجرا درنیامده است، چرا که بسیاری از سیاهپوستان آمریکا معتقدند که وضعیت آنها طی سالهای گذشته هیچ تغییر مثبتی نکرده است.
روزنامه «گاردین» انگلیس به تازگی با اشاره به ناامیدی شهروندان آمریکایی نوشت: «باراک اوباما در بسیاری از عرصه ها، از جمله در زمینه اقتصادی، بانکی و بویژه آزادی شهروندی، می توانست بیشتر و بهتر عمل کند، ولی چنین کاری نکرد.»
نظر شما